دفاع مقدس
8سال دفاع مقدس
 
 

شفقنا افغانستان-حدود سه روز پیش رسانه های عرب زبان به نقل از صفحه "مجتهد" که از پر مخاطب ترین صفحات در شبکه تویتر است، خبر وخیم بودن حال «ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود» پادشاه سعودی را منتشر کرده و حتی برخی از رسانه های عرب زبان با انتشار تحلیل هایی از مرگ وی خبر دادند.

 
در واقع آنچه که صفحه "مجتهد" که به نظر می رسد به یکی از شاهزادگان ارشد رژیم آل سعود مربوط می شود، فاش کرده بود، وخیم بودن حال پادشاه سعودی بوده و وی نوشته بود که تنها کسی که اجازه دیدار با او را دارد شاهزاده "متعب" پسر ارشد ملک عبدالله است.
 
هر چند بسیار از رسانه های عرب زبان ضمن تأیید وخیم بودن حال ملک عبدالله، خبر مرگ پادشاه سعودی را شایعه دانستد اما اکنون و بعد از گذشت حدود سه روز از انتشار آن خبر، خبری دیگر در این باره در فضای مجازی منتشر شده که قابل تأمل است.
 
به نقل از شیعه آنلاین،بسیاری از صفحات وابسته به کاربران عرب زبان به ویژه کاربران سعودی مدعی شده اند که ملک عبدالله نزدیک به یک هفته است که از دنیا رفته اما در حال حاضر که بیش از 3 میلیون حاجی در حال ادای مناسک حج هستند و بیشترشان غیر عربستانی هستند، آل سعود نگران اعلام خبر مرگ ملک عبدالله است.
 
به نوشته این صفحات اجتماعی، آل سعود ترس و واهمه شدیدی دارد که مبادا در صورت اعلام خبر مرگ پادشاه سعودی، اوضاع داخلی این کشور بهم بریزد و جمعیت میلیونی حجاج نیز به کمک افکار عمومی معترض سعودی بیایند و به وخیم تر شدن اوضاع داخلی و ناامنی در عربستان دامن بزنند.
 
در این میان برخی صفحات این موضوع را به حجاج نیز ربط داده و با خیال متوهم خود به داستان پردازی پرداخته و نوشتند: اگر آل سعود در حال حاضر خبر مرگ ملک عبدالله را اعلام کند، حجاج با کمک معترضان سعودی علیه آل سعود قیام خواهند کرد و کشور را بهم می ریزند از همین رو آل سعود تصمیم گرفته چند هفته ای خبر مرگ پادشاه را به تعویق اندازد تا مناسک حج به پایان برسد و فضای اعلام خبر به طور کامل آماده شود!

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 21 دی 1393برچسب:, :: 16:52 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 کارشناس سیاسی عربستانی در گفت‌وگو با فارس تشریح کرد

نزاع آل‌سعود بر سر قدرت در عربستان

کارشناس سیاسی عربستانی به موج شایعات رسانه‌ای در خصوص مرگ پادشاه عربستانی اشاره کرد و گفت: از آغاز این موج رسانه‌ای تاکنون نزاع تلخی میان اعضای خاندان سلطنتی عربستان سعودی بر سر جانشینی وی آغاز شده است.
به گزارش جهان ،"زید العیسی" کارشناس سیاسی عربستانی در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل فارس با بیان اینکه نزاع بر سر قدرت در میان خاندان سلطنتی عربستان سعودی همیشگی بوده است تصریح کرد: این گونه نزاع‌ها به ویژه بعد از مرگ پادشاهان عربستانی و طی سال‌های اخیر بعد از مرگ دو جانشین ملک عبدالله یعنی شاهزاده نایف و شاهزاده سلطان تشدید شده و اینک با قوت گرفتن شایعه مرگ پادشاه عربستانی وارد مرحله جدیدی شده است.

وی نسل جدید خاندان عربستانی را مدعیان اصلی پادشاهی این کشور معرفی کرد و گفت: این ادعا از سوی نسل جدید در حالی صورت می‌گیرد که شاهزادگان دو یا سه نسل پیش‌تر آل‌سعود هنوز زنده هستند و در انتظار مرگ پادشاه و تکیه زدن بر تخت سلطنت پادشاهی عربستان سعودی لحظه شماری می‌کنند.

کارشناس سیاسی عربستانی مهم‌ترین اعتراض شاهزادگان نسل جدید خاندان سلطنتی آل‌سعود را اعتراض به شیوه انتخاب جانشین در این کشور دانست و اظهار داشت: این اعتراضات پس از مرگ دو جانشین قبلی پادشاه یعنی شاهزاده نایف و شاهزاده سلطان شدت بیشتری به خود گرفته است.

العیسی در ادامه به وخامت حال ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه کنونی عربستان سعودی اشاره کرد و توضیح داد: آنچه که در رسانه‌های دولتی عربستانی در خصوص نشاط و سرزندگی این پادشاه ۹۰ ساله منتشر می‌شود تصاویری از سال‌های گذشته است و رسانه‌های دیداری عربستانی به ناچار به استفاده از این تصاویر آرشیوی روی آورده‌اند تا زنده بودن پادشاه را اثبات کرده و از ایجاد هرج و مرج در کشور جلوگیری کنند.

وی اخبار متناقض منتشر شده از سوی رسانه‌های دیداری و شنیداری در خصوص وخامت اوضاع جسمانی پادشاه عربستانی را حاکی از سن بالای وی عنوان کرد و گفت: این پادشاه کهن‌سال با ازدیاد سن به عارضه‌های فراوانی دچار شده و بارها برای انجام اقدامات درمانی به آمریکا انتقال داده شده است.

کارشناس سیاسی عربستانی در بخش دیگری از سخنان خود به تاثیر پیامدهای مرگ پادشاه عربستان بر سیاست‌های این کشور اشاره کرد و اظهار داشت: سیاست‌های کلان کشور عربستان همیشه به نظرات و دیدگاه‌های افرادی وابسته بوده است که توانسته بودند تخت پادشاهی را تصاحب کرده و از همه اختیارات حکومتی برخوردار هستند.

العیسی با تاکید بر اینکه همه چیز در کشور عربستان به سیاست‌های پادشاه این کشور بستگی دارد تصریح کرد: احتمال ایجاد تغییر و دگرگونی در سیاست‌های پادشاه بعدی عربستان سعودی وجود دارد اما سیاست‌های پادشاهان گذشته قطعا کنار گذاشته نخواهد شد؛ بلکه با شدت و حدت بیشتری دنبال خواهد شد.

وی اولویت اول پادشاه آینده عربستان سعودی را تداوم ارتباط این کشور با آمریکا و همسویی با سیاست‌های این ابرقدرت استکباری دانست و اظهار داشت: به دلیل وابستگی خاندان آل‌سعود به ایالات متحده هیچ یک از پادشاهان این کشور قادر نخواهد بود بدون در نظر گرفتن سیاست‌های این ابرقدرت استکباری به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

کارشناس سیاسی عربستانی ایجاد نزاع و درگیری میان ملت‌های مسلمان را جزو اولویت‌ها و سیاست‌های اصلی و مشترک ریاض و واشنگتن در دوران سلطنت پادشاه بعدی عربستان سعودی خواند و تاکید کرد: ایجاد اختلاف میان گروه‌های شیعه و سنی در کشورهای مختلف منطقه از جمله اهدافی است که استکبار جهانی همواره در سر پرورانده و تمام تلاش خود را برای دامن زدن به اختلافات اینچنینی بکار گرفته است.

العیسی سیاست ایجاد تفرقه میان ملت‌های مسلمان و جامعه اسلامی را لازمه بقای فرقه وهابیت در میان این ملت‌ها توصیف کرد و گفت: آنچه خاندان سلطنتی آل‌سعود از گسترش وهابیت در جهان اسلام دنبال می‌کنند حفظ قدرت و ثروت به دست آمده طی سالیان متمادی از سیطره و استیلای آنان بر سرزمین‌های اسلامی است.

وی با بیان اینکه ماهیت وجودی خاندان سلطنتی عربستان سعودی با زورگویی و ایجاد نفاق و تفرقه شکل گرفته است تصریح کرد: خاندان آل‌سعود از آغاز حکومت بر شبه جزیره عربستان تا کنون به سرزمین‌های بسیاری تعدی کرده و برای رسیدن به اهداف خود ملت‌های زیادی را به آشوب کشانده و به خاک و خون کشیده‌اند از اینرو ایجاد تغییری که حکایت از دگرگونی مثبت دیدگاه‌های گذشته سران این کشور باشد بسیار بعید به نظر می‌رسد.

کارشناس سیاسی عربستانی اتخاذ سیاست‌های خصمانه در قبال کشورهای همسو با محور مقاومت در منطقه را از دیگر برنامه‌های قطعی پادشاه بعدی عربستان سعودی نامید و اظهار داشت: همه سیاست‌هایی که پادشاهان پیشین عربستانی در خصوص کشورهای بحرین، سوریه و ایران اتخاذ کرده‌اند قطعا از سوی پادشاه بعدی این کشور دنبال شده و ادامه خواهد یافت.

العیسی هدف ملک عبدالله، پادشاه کنونی عربستان سعودی از دخالت در امور داخلی سوریه را تغییر نظام حاکم این کشور به نفع فرقه وهابیت دانست و تصریح کرد: پادشاه آینده عربستان سعودی نیز قطعا سیاست‌های این پادشاه را دنبال کرده و تمام تلاش خود را برای برپایی یک نظام وهابی سلفی در سوریه بکار خواهد گرفت.

وی هدف از دخالت پادشاه کنونی عربستان در بحرین را هراس از دگرگونی ساختار حکومتی این کشور به نفع شیعیان عنوان کرد و گفت: پادشاه آینده عربستان سعودی سیاست‌های کنونی ریاض در بحرین و نیز سرکوب شدید شیعیان این کشور را با جدیت و تلاش مضاعفی دنبال خواهد کرد تا از تشکیل یک نظام دموکراتیک اکثریت شیعه در این کشور جلوگیری کند.

کارشناس سیاسی عربستانی با تاکید بر اینکه پیروان وهابیت از ایجاد تغییر در کشورهای عربی خاورمیانه به شدت هراس دارند خاطر نشان ساخت: تا پیش از این سران بیشتر کشورهای عربی خاورمیانه وهابی بوده و جوامع عربی و اسلامی به دست اقلیت وهابی اداره می‌شد اما وقوع جریان بیداری اسلامی همه معادلات منطقه را به زیان سران وهابی تغییر داد و آنان را به سمت بیم و هراسی بی‌پایان سوق داد.

العیسی تنگ‌تر کردن محاصره اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران را یکی از مهم‌ترین مواضع و سیاست‌های پادشاه آینده عربستان سعودی نامید و توضیح داد: پادشاه کنونی عربستان سعودی تا کنون به تبعیت از آمریکا تلاش‌های بسیاری برای تضعیف ایران انجام داده و این کشور اسلامی را تحت انواع و اقسام فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار داده است و پادشاه آینده عربستان سعودی نیز قطعا همین رویه را در خصوص ایران اسلامی در پیش خواهد گرفت.

وی تلاش برای پر کردن بازارهای جهانی از نفت جنوب شرق آسیا، به سرقت بردن سهم ایران از فروش نفت در جهان و کاهش قیمت این طلای سیاه را از دیگر اقداماتی دانست که همواره از سوی سران عربستان سعودی اتخاذ شده است تا جمهوری اسلامی ایران را از حضور در بازارهای جهانی برحذر داشته و این کشور اسلامی را به سمت انزوای سیاسی و اقتصادی بکشاند.

کارشناس سیاسی عربستانی با تاکید بر اینکه سیاست‌های پادشاهان آینده عربستان سعودی در قبال کشورهای قدرتمند منطقه همچنان خصمانه و بر پایه فعالیت‌های تروریستی و ضدبشری خواهد بود تصریح کرد: عربستان سعودی تمام تلاش خود را برای تثبیت و اعتلای جایگاه وهابیت در خاورمیانه بکار گرفته است و همه این‌ها از وهابی و ضدبشری بودن آیین و مذهب خاندان آل‌سعود حکایت دارد.

 

ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 14:12 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

  
خاندان سعودی سالهاست که قدرت را در عربستان در اختیار دارند و پست‌های مختلف و کلیدی در دست پسرها و نوه‌های عبدالعزیز بن سعود نخستین پادشاه و بنیانگذار کشور عربستان سعودی دست به دست می‌شود. نام‌های این سعودی‌ها آن‌قدر زیاد است و در هر پست و مقامی یکی از آنها دیده می‌شوند که شاید به سختی بتوان کلاف پیچیده خانواده آنها سر درآورد. 
به گزارش جهان به نقل از مهر پسران عبدالعزیز بن سعود از سال ۱۹۵۳ هر کدام تا زمانی که عمرشان کفاف داده قدرت را در عربستان در اختیار داشته‌اند و پس از آن پادشاهی را به برادر نانتی خود واگذار کرده‌اند. خاندان سعودی‌ها آن طور که تخمین زده شده تاکنون ۱۵ هزار نفر بوده‌اند اما قدرت و ثروت بیشتر در دست ۲ هزار نفر از آنها یعنی نوادگان عبدالعزیز بن سعود بوده است. آنها علاوه بر در دست‌داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون داشتن هیچ نهاد انتخابی یا نظارت مردمی در اختیار خود دارند. 
 
 
بچه‌هایی از ۲۲ زن 
 
ملک عبدالعزیز بن سعود اولین پادشاه و بنیانگذار کشور عربستان سعودی بود. خانوادهٔ او رهبران سنتی وهابیت بودند و بر مناطق مرکزی عربستان معروف به نجد حکومت می‌کردند. در ۱۹۰۲ در حالی که خاندان او به کویت تبعید شده بودند، عبدالعزیز جوان توانست با کمک گروه کوچکی از نزدیکان و خدمتگزاران خود ریاض را دوباره به چنگ آورد. 
 
 عبدالعزیز از ۱۹۲۲ بر کل منطقه نجد (مرکز عربستان) مسلط شد، از ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود اضافه کرد و در سال ۱۹۳۲ کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت. دوران سلطنت او با کشف نفت در عربستان و بهره‌برداری گسترده از منابع نفت این سرزمین از سال ۱۹۳۸ همراه شد. تمامی پادشاهان بعدی عربستان (ملک سعود، ملک فیصل، ملک خالد، ملک فهد و ملک عبدالله) فرزندان وی بوده‌اند؛اما از زن‌های مختلف. واقعیت این است که تعداد دقیق همسران عبدالعزیز مشخص نیست اما تعداد زن‌های رسمی او را ۱۷ تا ۲۲ نفر تخمین می‌زنند که نام بعضی از آنها را هم کسی نمی‌داند. 
 
تعداد دقیق فرزندان او را هم به همین خاطر کسی درست و حسابی نمی‌تواند تخمین بزند اما آنچه بیشتر گزارش شده حداقل ۴۵ پسر است. هر چند در برخی منابع تعداد پسرهای او ۱۵۰ نفر و تعداد دخترها تا ۲۵ نفر هم گفته شده است! 
 
 عبدالعزیز وصیت کرده بود که ولیعهدی در زمان هر پادشاه به برادر بزرگ‌تر برسد؛ مگر آنکه پسر بزرگتر از این سمت امتناع کند تا در این وضعیت ولیعهدی به پسر بزرگتر بعدی برسد. در پادشاهی ملک عبدالله پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز (ولیعهد) به ترتیب عبدالرحمن، طلال و ترکی برادران بزرگتر بودند که در نوبت ولیعهدی بودند ولی پس از مرگ سلطان، نایف بن عبدالعزیز ولیعهد شد و پس از مرگ او نیز سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد شد؛ مسئله‌‌ای که اختلاف در بین خاندان سعود را به دنبال داشت. 
 
  
آنها که سلطنت را دیدند 
 
سعود، فیصل،خالد، فهد و عبدالله پنج پسر عبدالعزیز هستند که توانسته‌اند به پادشاهی برسند و تا وقتی عمرشان تمام شود بر این کشور حکومت کنند؛ پسرهایی که البته همه برادر ناتنی همدیگر هستند و مادرهای متفاوتی دارند. 
 
سعود پس از مرگ پدرش از سال ۱۹۵۳ حکومت را در دست گرفت. او که فرزند عبدالعزیز از همسر اولش بود در سی سال آخر عمر پدرش،عملا همه امور کشور در دست داشت و تقریباً همه فتوحات سعودی در شبه جزیره عربستان و خلیج فارس به دست وی انجام گرفت. ملک سعود مدت یازده سال بر عربستان سلطنت کرد. پس از سعود، فیصل که ولیعهد او بود در سال ۱۹۶۴ به سلطنت رسید. 
 
 
فیصل، فرزند عبدالعزیز از زن سومش، محمد (بزرگترین فرزند عبدالعزیز) را به ولیعهدى برگزید، اما وى به سبب بیمارى ولیعهدى را نپذیرفت و به همین خاطر ولیعهدی به خالد، که علاقه چندانى به امور سیاسى نداشت رسید. در سال ۱۹۷۵ با مرگ ملک فیصل،خالد(فرزند عبدالعزیز از همسر دومش) توانست رنگ سلطنت را ببیند. او که متولد ۱۹۱۳ بود شانس رسیدن به سلطنت را به خاطر بیماری محمد بن عبدالعزیز پیدا کرد اما عمرش آن‌قدر دوام نداشت و تنها پس از ۷ سال سلطنت در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۲ مرگ،پادشاهی را از او گرفت. 
  
هفت برادر سدیری 
 
پس از خالد، فهد که هشتمین فرزند «عبدالعزیز آل سعود» و پسر او از همسر پنجمش بود به پادشاهی رسید. «حصا بنت احمد السدیری» پنجمین و محبوبترین همسر ملک عبدالعزیز از میان ۲۲ زن دیگرش بوده است و به همین خاطر پسرهای او از قدرت و نفوذ زیادی در عربستان برخوردار بوده و هستند. 
 
فهد به عنوان پنجمین پادشاه عربستان سعودی مدتها پیش از آن که در ژوئن ۱۹۸۲ جانشین ملک خالد شود در پشت صحنهٔ سیاسی یک چهرهٔ با نفوذ بود. انتخاب به عنوان اولین وزیر فرهنگ در سال ۱۹۵۳،تصدی وزارت کشور در سال ۱۹۶۳ و ارتقا به عنوان معاون نخست‌وزیر در سال ۱۹۶۷ پست‌های اصلی وی قبل از رسیدن به مقام ولیعهدی بود. سلطان،نایف،سلمان،عبدالرحمن،احمد،ترکی دیگر برادرهای تنی فهد هستند. 
 
  مرگ ولیعهدها در انتظار سلطنت 
 
ملک فهد پس از ۲۳ سال سلطنت درگذشت و پادشاهی به عبدالله،فرزند عبدالعزیز از همسر هفتم‌اش رسید. او به عنوان دهمین فرزند بنیانگذار عربستان جدید از سال ۱۹۸۲ به عنوان ولیعهد انتخاب شد. ملک عبدالله هر چند در سال ۲۰۰۵ با مرگ برادر ناتنی‌اش به پادشاهی رسید اما از سال ۱۹۹۵ و پس از بیماری و زمین‌گیر شدن ملک فهد به خاطر سکته قلبی عملاً تمامی اختیارات یک پادشاه را در دست داشت. از سال ۲۰۰۵ تاکنون سه برادر او از میان هفت برادر سدیری به عنوان ولیعهد انتخاب شده‌اند اما دو نفر آنها یعنی سلطان و نایف در انتظار رسیدن به پادشاهی عمرشان تمام شده است. سلطان ولیعهد، نایب رئیس هیئت وزیران، وزیر دفاع و هوانوردی و بازرس کل عربستان سعودی، پانزدهمین فرزند «عبدالعزیز آل سعود» بنیانگذار عربستان جدید و برادر ناتنی ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان سعودی بود. 
 
 
 او که متولد سال ۱۹۳۱ است پس از مرگ برادرش فهد بن عبدالعزیز، و از تاریخ اول اوت ۲۰۰۵ تا پایان عمر به‌مدت ۶ سال ولیعهد عربستان بود اما در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۸۰ سالگی بر اثر سرطان در نیویورک درگذشت. نایف بن عبدالعزیز برادر تنی سلطان و یکی دیگر از اعضای باقیمانده خانواده سدیری پنج روز پس از مرگ برادرش به ولیعهدی رسید. 
 
او استاندار ریاض از ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۴،معاون وزیر کشور در سال ۱۹۷۰،رئیس شورای عالی اطلاعات در سال ۱۹۷۰،وزیر کشور از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۱ بود. عمر نایف هم اما برای رسیدن به پادشاهی کفاف نداد و همین چند وقت قبل در ۱۶ ژوئن در سن ۷۸ سالگی طی سفر درمانی خود در ژنو از دنیا رفت. 
 
  
در انتظار مرگ برادر 
 
سلمان بن عبدالعزیز یکی دیگر از برادران سدیری است که اکنون عنوان ولیعهدی ملک عبدالله را پس از مرگ دو برادرش در اختیار دارد و منتظر است که شاید بتواند به سلطنت برسد. او که بیست و پنجمین فرزند بنیانگذار عربستان سعودی است در ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ حاکم ریاض شد و تا ۲۵ دسامبر ۱۹۶۰ در این سمت باقی بود تا این‌که در این تاریخ از سمت خود استفعا داد. در ۴ فوریه ۱۹۶۳ بار دیگر حاکم ریاض شد. در ۵ نوامبر ۲۰۱۱ نیز به وزیری دفاع عربستان سعودی رسید. سلمان سه بار ازدواج کرده است و مجموعاً گفته می‌شود ۱۳ فرزند پسر دارد. 
 
طلال؛پسری با هیچ پست 
 
طلال هجدهمین فرزند عبدالعزیز است که اکنون به خاطر انتقادهایش از نحوه حکومت فرزندان عبدالعزیز در حاشیه قرار دارد. او تنها کسی است که پس از صدور حکم پادشاه برای تعیین نایف به عنوان نخست وزیر، از پادشاه توضیح خواسته بود. چرا که این حکم بدون مراجعه به هیأت بیعت صادر شد. طلال که متولد سال ۱۹۳۵ است که گروهی از فرزندان جوان عبدالعزیز را رهبری می‌کند که خواستار اصلاحات در این کشور هستند. 
 
 
ولید پسر او ثروتمندترین مرد عربستان است که در سال‌های مختلف نامش در فهرست ثروتمندترین مردان جهان در مجله فوربز هم آمده است. طلال یکی از رهبران لیبرال با رویکرد عربی و اسلامی عربستان است که دومین جریان اصلاح طلب در عربستان به حساب می‌آید. او هیچ پست رسمی در عربستان ندارد. 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 14:10 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 فعال عربستانی که به دلیل افشای مطالبی محرمانه از مسائل پشت پرده عربستان در تویتر با نام مجتهد شهرت و هوادارن بسیاری را کسب کرده است، به تازگی از تلاش یکی از پسران پادشاه این کشور به نام متعب برای کنترل بر ارتش پرده برداشته است.

به گزارش روز شنبه پایگاه خبری شبکه العالم، "مجتهد" در صفحه تویتر خود تأکید کرد که خالد التویجری رئیس دفتر پادشاهی عربستان متعب بن عبدالله پسر پادشاه این کشور را زیر فشار گذاشته است که پدرش را وادار به جداکردن نیروهای ویژه از ارتش کند؛ تا این نیروها تحت نظرمستقیم پادشاه باشند و همه نیروهای برجسته ارتش نیز به نیروهای ویژه ملحق شوند.
 
مجتهد خاطرنشان کرد: رزمایش های مشترک عربستان و فرانسه با هدف تقویت نیروهای ویژه ارتش عربستان و انتخاب نیروهای کارآمد و واگذاری فرماندهی همه این نیروها به شاهزاده متعب برگزار شد.
مجتهد افزود: همه این کارها با هدف سیطره بر ارتش و ناکام گذاشتن هر گونه توطئه احتمالی "جلوگیری از پادشاه شدن شاهزاده متعب " انجام می شود.
 
وی ادامه داد: شاهزاده متعب می خواهد که نیروهای ویژه ارتش تحت سیطره خودش باشد تا در درگیری احتمالی آتی با محمد بن نایف وزیر کشور عربستان یا هر رقیبی دیگر پیروز شود زیرا بقیه نیروهای ارتش کارایی چندانی نخواهند داشت.
 
مجتهد قبلاً نیز اعلام کرده بود التویجری مجدانه تلاش می کند که پادشاه را به استفاده از هر فرصتی برای مقصر جلوه دادن محمد بن نایف در اجرای وظایفش وادار کند. التویجری در وادار کردن پادشاه به این امر با سختی هائی مواجه بود ولی سرانجام پیروز شد.
 
مجتهد برای اثبات ادعای خود نوشت : التویجری در سفرش به آمریکا با کمک لابی های مخفی توانست حامیان محمد بن نایف را قانع کند که محمد شایستگی پادشاهی را ندارد .
مجتهد در ادامه مطلب فوق نوشت: رسانه ها وزارت کشور عربستان را بیش از پیش به باد انتقاد گرفته اند، و عملکردش را ضعیف جلوه داده اند و تلاش می کنند محمد بن نایف را مجبور به نشان دادن واکنش های نسنجیده ای بکنند که این واکنش ها به ضررش تمام شود .
 
مجتهد با پیش بینی عزل محمد بن نایف اعلام کرد: نایف در چند ماه آینده عزل خواهد شد زیرا  التویجری معتقد است که محمد بن نایف نقشه هایی را در سر می پروراند .
 
مجتهد در نوامبر گذشته با اشاره به انتشار مقاله‌ای با عنوان "شاهزاده عربستانی که شاید پادشاه شود " در روزنامه واشنگتن تایمز ، نوشته بود که این روزنامه آمریکایی، شاهزاده متعب بن عبدالله را بهترین گزینه برای جانشینی پدرش به عنوان پادشاه آتی عربستان معرفی کرده است .
 

ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 14:8 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 رابطه وهابیت عربستان و گروه داعش

«ظهور چشمگیر گروه "دولت اسلامی" (داعش سابق) در عراق، بسیاری را در غرب شوکه کرد. بسیاری از خشونت داعش و جذابیت آن برای جوانان سنی بهت زده و وحشت‌زده‌اند. اما بیش از این، تردید غیرقابل توضیح و مشکل‌ساز عربستان سعودی در مقابل ظهور این گروه این سوال را ایجاد می‌کند که آیا سعودی‌ها متوجه نیستند که داعش آنها را هم تهدید می‌کند؟»
به گزارش مشرق، «ظهور چشمگیر گروه "دولت اسلامی" (داعش سابق) در عراق، بسیاری را در غرب شوکه کرد. بسیاری از خشونت داعش و جذابیت آن برای جوانان سنی بهت زده و وحشت‌زده‌اند. اما بیش از این، تردید غیرقابل توضیح و مشکل‌ساز عربستان سعودی در مقابل ظهور این گروه این سوال را ایجاد می‌کند که آیا سعودی‌ها متوجه نیستند که داعش آنها را هم تهدید می‌کند؟»

به گزارش ایسنا، روزنامه اینترنتی آمریکایی "هافینگتون‌پست" در گزارشی تحلیلی درباره رابطه وهابیت و گروه داعش آورده است: «حتی اکنون مشخص است که نخبگان حاکم عربستان سعودی دچار دو دستگی شده‌اند. برخی مبارزه داعش علیه دولت‌های شیعی را تایید کرده و آن را جنگ بین شیعه و سنی می‌دانند؛ جنگی که طی آن یک دولت سنی جدید در قلب جایی که سنی‌ها آن را میراث تاریخی خود می‌دانند (عراق)، شکل می‌گیرد و با ایدئولوژی متعصبانه سلفی داعش اداره می‌شود.

اما سایر سعودی‌ها نسبت به داعش بیمناک‌ترند و تاریخ شورش اخوانی‌های وهابی علیه عبدالعزیز را یادآور می‌شوند؛ شورشی که نزدیک بود وهابیت و آل‌سعود را در اواخر دهه 1920 میلادی متلاشی کند.

بسیاری از سعودی‌ها عمیقا درباره تئوری افراطی داعش نگرانند و به تدریج سئوالاتی درباره وجوه خط مشی و گفتمان عربستان سعودی برایشان شکل می‌گیرد.

دوگانگی سعودی‌ها

اختلافات داخلی سعودی‌ها و تنش‌ها بر سر گروه داعش تنها با فهم دوگانگی ذاتی در مرکز شکل‌گیری دکترین این پادشاهی و خاستگاه تاریخی آن درک می‌شود.

یکی از جریانات اصلی درباره هویت سعودی‌ها مستقیما به محمد ابن عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) و برداشت جامع و افراطی او از دین که توسط ابن سعود به اجرا درآمد، وابسته است.

جریان دوم در این دوگانگی گمراه‌کننده، دقیقا به تصمیم ملک عبدالعزیز برای شکل دهی به یک کشور در دهه 1920 میلادی مربوط است. او در این مسیر به این اقدامات دست زد: مهار خشونت اخوانی‌ها برای به دست آوردن یک جایگاه دیپلماتیک همانند انگلیس و آمریکا، نهادینه سازی اصول وهابیت و استفاده از فرصت‌های به دست آمده از دلارهای نفتی در دهه 1970 برای صادر کردن اخوانی‌ها از داخل به خارج و اشاعه یک "انقلاب فرهنگی" در جهان اسلام به جای یک اقدام خشونت آمیز.

اما این انقلاب فرهنگی یک اصلاح‌طلبی آرام نبود بلکه انقلابی بر مبنای یکسری نفرت‌ها از فساد و انحرافاتی بود که عبدالوهاب معتقد بود جهان اسلام دچار آن شده و بنابراین وی خواستار پاکسازی اسلام از تمام نهادهای شرک، بت‌پرستی و الحاد شد.

"شبه مسلمانان"

استیون کول، نویسنده و خبرنگار آمریکایی نوشته است که چگونه عبدالوهاب، مرید سختگیر و متعصب "ابن تیمیه"، آراستگی، هنر، کشیدن سیگار و حشیش، موسیقی و اشرافی‌گری افرادی را که به مکه سفر می‌کردند، تحقیر می‌کرد.

در دیدگاه عبدالوهاب، این‌ها مسلمان نبودند، آن‌ها دغل بازانی بودند که ادای مسلمانان را در می‌آوردند؛ در عوض او منش عرب‌های بدوی را بیشتر می‌پسندید.

سایر مسلمانان با احترام گذاشتن به اولیا و ائمه دین با ساختن مقبره برای آن‌ها و "خرافاتشان"، عبدالوهاب را عصبانی می‌کردند. عبدالوهاب، تمام این رفتارها را بدعت‌هایی می‌دانست که از جانب خدا ممنوع شده‌اند.

عبدالوهاب، مانند ابوتیمیه و اسلافش معتقد بود، دوران حکومت حضرت محمد (ص) در مدینه، جامعه ایده‌ال مسلمانان است، جامعه‌ای که تمام مسلمانان باید برای دستیابی به آن تلاش کنند.

ابوتیمیه، علیه تشیع، صوفی‌گری و فلسفه یونانی اعلام جنگ کرده بود. او همچنین زیارت قبر حضرت محمد (ص) و گرامیداشت تولد ایشان را نفی می‌کرد. وی ادعا می‌کرد که تمام این رفتارها تنها تقلیدی از مسیحی‌هاست که حضرت مسیح (ع) را به جای خدا ستایش می‌کنند.

عبدالوهاب با تلفیق تمام آموزه‌های پیشین خود، عنوان داشت در این خوانش خاص از اسلام، هر مومنی که در احترام به خدا شک و تردید داشته باشد باید از دارایی و زندگی‌اش محروم شود.

یکی از اصول مهم نظریه عبدالوهاب، به کلید عقاید تکفیری‌ها تبدیل شده است. در نظریه تکفیر‌ی‌ها، اگر فردی به گونه‌ای اقدام کند که به نوعی بتوان آن را علیه حاکمیت قدرت مطلق ( که می‌تواند پادشاه باشد) دانست، عبدالوهاب و پیروانش می‌توانند او را کافر بدانند.

عبدالوهاب تمام مسلمانانی را که مرگ، اولیای دین و فرشتگان را مقدس می‌شمردند، محکوم می‌کرد. او معتقد بود که این عواطف و احساسات از توجه کامل به خدا می‌کاهد؛ توجهی که فقط باید مختص به او باشد.

اسلام وهابی همچنین هرگونه نماز و دعا برای اولیا و مردگان، زیارت مقبره‌ها و مساجد خاص، برگزاری جشن‌های مذهبی برای اولیا، یادبود تولد حضرت محمد (ص) و حتی گذاشتن سنگ قبر برای مردگان را ممنوع می‌داند.

عبدالوهاب در جایی نوشته است: کسانی که از این دیدگاه پیروی نمی‌کنند باید کشته شده، به همسرها و دخترانشان تجاوز و تمام اموالشان مصادره شود.

عبدالوهاب خواستار پیروی عینی و ملموس از این دیدگاه بود. او توضیح می‌داد که تمام مسلمانان تک تک باید با یک رهبر مسلمان (مانند یک خلیفه) بیعت کنند. افرادی که از این دیدگاه پیروی نمی‌کنند باید کشته شده، به همسرها و دخترانشان تجاوز و تمام اموالشان مصادره شود. لیست مرتدانی که در دیدگاه عبدالوهاب مستحق مرگ هستند شامل شیعیان، صوفی‌ها و سایر مذاهب اسلام است؛ کسانی که عبدالوهاب به هیچ وجه آن‌ها را مسلمان نمی‌داند.

در اینجا هیچ چیزی نیست که وهابیت را از داعش جدا کند؛ شکاف بین آن‌ها بعدا و زمانی مشخص می‌شود که دکترین وهابیت - "یک حاکمیت، یک حاکم، یک مسجد"- مطرح می‌شود. این‌ها سه اصلی هستند که می‌توان آنها را کاملا با پادشاه عربستان انطباق داد؛ فردی که حاکمیت مطلق وهابیت رسمی را بر عهده دارد و بر "مسجد" (مسجد الحرام) مدیریت می‌کند.

این همان شکاف است. داعش این سه رکن را که حاکمیت سنی بر آن‌ها متکی است، رد می‌کند و این چیزی است که گروه داعش را با وجود سایر هماهنگی‌ها و پیروی‌ها از وهابیت، به یک تهدید جدی علیه عرسبتان سعودی تبدیل می‌کند.

تاریخ مختصر1818-1741

حمایت عبدالوهاب از دیدگاه‌های بسیار افراطی منجر به رانده شدن او از شهر مادری‌اش شد و در سال 1741 بعد از یک دوره آوارگی، در حمایت ابن سعود و قبیله‌اش قرار گرفت. چیزی که ابن سعود در آموزه‌های جدید عبدالوهاب دید ابزاری برای غصب سنت و جامعه عرب بود؛ آموزه‌هایی برای به دست گرفتن قدرت.

خاندان ابن سعود که به وسیله نظریه عبدالوهاب قدرت را در دست گرفتند، اکنون می‌توانستند کاری را کنند که همیشه انجام می‌دادند: حمله کردن به روستاهای همسایه و دزدیدن اموال آنها،‌ با این تفاوت که حالا آنها این کار را تحت عنوان "جهاد" انجام می‌دادند و نه طبق سنت اعراب!

ابن سعود و عبدالوهاب هم چنین مفهوم " شهادت" را با نام جهاد بازتعریف کردند: اینگونه که آنها که در این راه شهید می‌شوند به سرعت وارد بهشت می‌شوند.

در ابتدا،‌ آنها با غصب تعدادی از جوامع محلی و نفوذ دادن عقاید خود در آنها مسیر خود را باز کردند. (ساکنان مغلوب این جوامع تنها یک انتخاب داشتند: یا گرایش به وهابیت یا مرگ.) تا سال 1790 این "اتحاد" کنترل اکثر مناطق شبه جزیره عرب را در دست گرفت و مکرراً به مدینه، سوریه و عراق حمله کرد.

استراتژی آنها - مانند استراتژی گروه داعش- اجبار مردم به تسلیم در سرزمین‌های غصب شده بود. هدف آنها ترساندن مردم بود. در سال 1801 این متحدان به شهر مقدس کربلا در عراق حمله کردند. آنها هزاران شیعه شامل زن‌ها و بچه‌ها را قتل عام و بسیاری از آرامگاه‌های شیعه، شامل آرامگاه امام حسین (ع) را ویران کردند.

فرانسیس واردن، ستوان انگلیسی که شاهد این اتفاق بود درباره آن نوشته است: آنها تمام کربلا را غارت کردند و تمام آرامگاه امام حسین (ع) را به یغما بردند. در طول آن روز آنها با خشونتی عجیب بیش از 5000 تن را قتل عام کردند.

عثمان ابن بشیر نجدی،‌ مورخ و محقق "دولت سعودی اول" نوشته است که آل سعود در کربلا مرتکب یک قتل عام شدند. او با افتخار از این کشتار یاد می‌کند و می‌گوید: ما کربلا را گرفتیم. مردم آن را قتل عام و به عنوان برده اسیر کردیم و سپس نماز خواندیم و به خاطر کاری که کردیم توبه نکردیم و گفتیم، برای کافران رفتاری مشابه در انتظار است.

در سال 1803، عبدالعزیز (پسر ابن سعود) وارد مکه شد، شهری که مانند مدینه زیرفشار و وحشت و ترس بود. پیروان عبدالوهاب تمام بقعه‌های تاریخی و مقبره‌ها و آرامگاه‌ها را ویران کردند. در پایان این سال آنها تمامی آثار معماری اسلامی نزدیک مسجد‌الحرام را تخریب کرده بودند.

اما در نوامبر سال 1803 یک شیعه در انتقام کشتار کربلا ملک عبدالعزیز را کشت. پسر او، "سعود ابن عبدالعزیز" جانشین او شد و به فتوحات او در شبه جزیره عربی ادامه داد. اگرچه حاکمان عثمانی بیش از این نتوانستند عقب بنشینند و غصب و تکه تکه شدن امپراتوری خود را تماشا کنند. در سال 1812، ارتش عثمانی، از مصری‌ها، اهالی مدینه، جده و مکه تشکیل شد. در سال 1814 سعود ابن عبد العزیز مُرد و عبد‌الله ابن سعود، پسر بداقبال او توسط عثمانی‌ها به استانبول برده و به طرز فجیعی کشته شد. (شاهدان می‌گویند که او را به مدت سه روز در خیابان‌های استانبول چرخاندند و تحقیر کردند، سپس به دار آویخته و سر از تنش جدا کردند. از سرش به عنوان گلوله توپ استفاده شد و قلبش را نیز از سینه‌ در آورده و با چوب بر تنش فرو کردند.)

در سال 1815 نیروهای وهابی از سوی مصری‌ها (که از جانب عثمانی‌ها فرستاده شده بودند) در جنگی تعیین کننده به شدت مغلوب شدند. در سال 1818 نیروهای عثمانی شهر "درعیه" مرکز وهابیت را تسخیر و تخریب کردند. به این ترتیب دولت سعودی اول پایان یافت. باقیمانده‌ وهابی‌ها به صحرا گریختند و در آنجا بیشتر قرن نوزدهم را در خاموشی سپری کردند.

تکرار تاریخ با داعش

فهمیدن چگونگی پایه‌گذاری "دولت اسلامی" توسط گروه داعش در عراق معاصر در بین کسانی که این تاریخ را به یاد دارند دشوار نیست. در حقیقت، وقایع قرن 18 وهابیت را در "نجد" ریشه کن نکرد بلکه فروپاشی امپراتوری عثمانی در جریان جنگ جهانی اول باعث شد تا وهابیت حیاتی دوباره بیابد.

آل سعود در رنسانس قرن 20 خود، توسط "عبدالعزیز" کم حرف و زیرک رهبری شد؛ کسی که قبایل متمرد بدوی را متحد و "اخوانی‌های" سعودی و جنگجویان تازه به دین گرویده آل سعود را با ماهیتی وهابی پایه‌گذاری کرد.

اخوانی‌ها نوع جدید نیروهای نیمه مستقل پیشین وهابی‌ها بودند که موفق به غصب شبه جزیره عرب در قرن 18 شدند. اخوانی‌ها مانند همان مشی پیشین، دوباره موفق شدند مکه، مدینه و جده را بین سال‌های 1914 تا 1926 تسخیر کنند. با این حال عبدالعزیز نسبت به انقلابی‌گری افراطی اخوانی‌ها احساس ترس و تهدید کرد. اخوانی‌ها شورش کردند؛ شورشی که منتهی به یک جنگ داخلی تا دهه 1930 شد، زمانی که پادشاه آن‌ها را سرکوب کرد: او آن‌ها را به گلوله بست.

برای این پادشاه واقعیت‌های آشکار دهه‌های پیشین از بین رفته بود. در همین اثنا، نفت در شبه جزیره عربستان کشف شد. انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها نسبت به عبدالعزیز علاقه داشتند اما همچنان تمایل بیشترشان به حمایت از "شریف حسین" به عنوان تنها حاکم قانونی شبه جزیره عرب بود. لازم بود تا سعودی‌ها ژست‌های دیپلماتیک ماهرانه‌تری را به خود بگیرند.

بنابراین وهابیت ناچار شد از جنبشی انقلابی جهادی و متعصب مذهبی تکفیری به جنبشی اجتماعی، سیاسی و مذهبی محافظه کار "دعوة" تبدیل شود و توجیه‌گر نهادی باشد که به خاندان سعود و قدرت مطلق پادشاه وفادار است.

ثروت نفت وهابیت را گسترش داد

با ظهور پول باد آورده حاصل از فروش نفت، اهداف سعودی بر گسترش وهابیت در جهان اسلام قرار گرفت. برای اسلام وهابی‌شده صداهای مختلف در دین به "یک عقیده" محدود شدند؛ عقیده‌ای که می‌توانست بر تفاوت‌های ملی فائق آید. میلیاردها دلار برای گسترش و آشکارسازی این قدرت نرم سرمایه‌گذاری شد و این سرمایه گذاری ادامه یافته است.

ترکیب صرف میلیاردها دلار برای این پروژه قدرت نرم با تمایل مشترک سعودی و آمریکا برای مدیریت جهان اسلام باعث شد تا وهابیت در سطوح آموزشی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر مناطق اسلامی ریشه بدواند. این امر باعث شده تا غرب سیاست‌های خودش را با عربستان سعودی گره بزند؛ اقدامی که از زمان دیدار ملک عبدالعزیز و تئودور روزولت بر روی یک ناوجنگی آمریکایی تاکنون ادامه دارد. (رئیس جمهوری آمریکا در حال بازگشت از کنفرانس یالتا بود.)

چشم غربی‌ها به این پادشاهی بود و چیزی که نظر آنها را به عربستان جلب کرده بود ثروت، نوسازی ظاهری و ادعای رهبری بر جهان اسلام بود. غربی‌ها ترجیح دادند فکر کنند که این پادشاهی در مقابل اجبار زندگی مدرن تغییر مسیر می‌دهد و آن موقع است که مدیریت جهان اسلام نیز با فشار زندگی مدرن تغییر خواهد کرد.

از یک طرف، داعش عمیقا وهابی است. در طرف دیگر در مسائل مختلف بسیار افراطی‌تر است. در واقع می‌توان به داعش به چشم یک جنبش اصلاح‌گر در وهابیت معاصر نگاه کرد.

اما دیدگاه اخوانی‌های سعودی درباره اسلام در دهه 1930 میلادی از بین نرفت. این دیدگاه به انزوا کشیده شد اما نفوذ خودش را در برخی قسمت‌ها حفظ کرد. از این رو دوگانگی که ما امروز در رویکرد سعودی درباره گروه داعش شاهدیم، ریشه در این دوگانگی ذاتی دارد.

در یک طرف، داعش عمیقا وهابی است. در طرف دیگر در مسائل مختلف بسیار افراطی‌تر است. در واقع می‌توان به داعش به چشم یک جنبش نوین در وهابیت معاصر نگاه کرد.

داعش یک جنبش از نوع "نسل دوم حکومت اسلامی" است: این گروه به جای اینکه به فعالیت‌های خود حضرت محمد (ص) توجه کند از فعالیت‌های دو خلیفه اول الگوبرداری می‌کند و این گروه شدیدا ادعای سعودی‌ها را درباره داشتن حق حاکمیت در جهان اسلام رد می‌کند.

هم‌زمان با اینکه پادشاهی سعودی در دوران نفت به نهادی متکبرتر تبدیل شد، گرایش‌ها به پیام اخوانی‌ها زمینه بروز پیدا کرد.

"دیدگاه اخوانی" حمایت بسیاری از زنان و مردان و شیوخ برجسته را داشت و هنوز هم دارد. اسامه بن لادن دقیقا از جمله آخرین نمایندگان این دیدگاه اخوانی‌هاست.

به نظر می‌رسد امروز بازگشت به خاستگاه واقعی پروژه سعودی - وهابی امری است که مشکل‌ساز شده است نه نقض مشروعیت پادشاه عربستان به وسیله گروه داعش.

در مدیریت مشترک منطقه توسط سعودی‌ها و غرب در پیگیری بسیاری از پروژه‌های غربی مانند مبارزه با سوسیالیسم، بعثیسم، ناصریسم، نفوذ ایران و شوروی، سیاستمداران غربی ترجیح دادند تا تنها آنچه را که می‌خواهند از عربستان سعودی ببینند (ثروت، مدرنیته و نفوذ) و عامدانه چشم بر نشانه‌های وجودی وهابیت ببندند.

علاوه بر این بیشتر جنبش‌های افراطی اسلامی از نگاه سرویس‌های اطلاعاتی غرب، در شکست شوروی سابق در افغانستان و مبارزه با حکومت‌ها و رهبرانی که غرب از آنها خوشش نمی‌آید، موثر بوده‌اند.

پس چرا ما باید متعجب شویم از اینکه بندر بن سلطان سعودی با مجوز غرب، شورش‌ها در سوریه علیه بشار اسد را مدیریت می‌کند و از پس آنها یک خشونت "نئو-اخوانی" با نام جنبش داعش پدیدار می‌شود؟ و ما - تنها با دانستن اندکی از تاریخ وهابیت - چرا باید از انگشت شمار بودن شورشیان میانه‌رو در سوریه متعجب شویم؟ چرا ما باید تصور می‌کردیم که وهابی‌گری افراطی می‌تواند منجر به یک جنبش میانه‌رو شود؟ یا چرا باید تصور کنیم دیدگاه "یک حاکم، یک حاکمیت، یک مسجد" که نپذیرفتنش تنها با حکم مرگ مواجه است، اصلا در نهایت می‌تواند به میانه روی یا درک متقابل منتهی شود؟»

ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 14:6 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۷

1412579897532_afp.jpg

رسانه‌های وابسته به دولت عربستان گزارش دادند که پادشاه این کشور امروز(چهارشنبه) برای انجام معاینات پزشکی راهی بیمارستان نظامی ریاض شده است.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، به نقل از خبرگزاری رویترز، عبدالله بن عبد العزیز، پادشاه عربستان که نزدیک به 91 سال سن دارد، در سال 2005 پس از مرگ برادرش،‌ ملک فهد به پادشاهی رسید. وی در چند سال گذشته برای برطرف کردن مشکلات ناشی از دیسک کمر چند بار مورد عمل جراحی قرار گرفته است و اکنون قادر به راه رفتن نیست. امورات عربستان اکنون توسط ولیعهد اداره می‌شود.

 

این نخستین بار است که دربار پادشاه عربستان و رسانه دولتی این کشور به این سرعت راجع به مشکل پزشکی پادشاه و بستری شدن وی گزارش می‌دهند و همین امر گمانه زنی‌ها درباره احتمال وخامت حال وی را افزایش داده است.

اعلام خبر رفتن ملک عبدالله به بیمارستان بر بازارهای بورس عربستان تاثیر گذاشته است. این خبر از آن جهت که عربستان نخستین صادر کننده نفت جهان است به لحاظ بین المللی نیز اهمیت دارد. با این حال تا کنون بازار نفت جهان تحت تاثیر این خبر قرار نگرفته است.

در بیانیه منتشر شده از سوی دربار پادشاه عربستان که از سوی خبرگزاری دولتی این کشور و تلویزیون دولتی پوشش داده شد، آمده است که ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، به شهرک پزشکی ملک عبدالعزیز، وابسته به گارد ملی این کشور در شهر ریاض رفته تا مورد برخی آزمایشات پزشکی قرار گیرد.

 

بر اساس گزارش‌ها چند دقیقه پس از گزارش خبر بستری شدن پادشاه عربستان در بیمارستان،‌ شاخص بازارهای بورس این کشور پنج درصد افت کرد اما چندی بعد مجددا سه درصد رشد یافت.

ملک عبدالله در ژوئن 2012 شاهزاده سلمان، برادر ناتنی خود را که 13 سال از خودش کوچکتر است به عنوان ولیعهد تعیین کرد. این اتفاق پس از آن افتاد که نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد قبلی درگذشت. همچنین ملک عبدالله اوایل سال 2014 شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز، برادر دیگر خود را به عنوان "ولیعهد ولیعهد" عربستان که قبلا در خاندان سلطنتی این کشور سابقه نداشت، تعیین کرد تا فرآیند انتقال قدرت موروثی را تضمین کند. گفته می‌شود نزدیکی مقرن به متعب بن عبدالله، پسر ملک عبدلله انگیزه اصلی وی برای ایجاد این پست جدید است تا با این کار راه برای سلطنت پسرش هموار شود.

 

در نوامبر 2012 پادشاه عربستان عمل جراحی 11 ساعته در همین مرکز پزشکی در ریاض انجام داده بود اما این خبر نخستین باز از سوی رسانه‌های عربستان انتشار پیدا نکرد.

انتهای پیام

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 14:3 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

درباره وبلاگ
این وبلاگ درمورددفاع مقدس می باشد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس defaemoghadas1359.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 122
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1